نسلي نوآور تربيت كنيم
علی اکبر قیومی
مدیر پردیس فناوری پارک علم و فناوری در دانشگاه یزد
همه ما، افراد موفق و سرآمد را در هر حوزهای تحسین میکنیم. چراکه موفقیت، ذاتاً مطلوب و شیرین و ستودنی است و درست به همین دلیل و به گونهای کاملاً طبیعی و غریزی همه در جستجوی موفقیت هستیم. درست به همین علت (تلاش همگانی برای موفق بودن)، عدهای در این میان “دکان” ساخته و در و دیوار شهر، از انواع اگهی های رنگارنگ مربوط به دورههای آموزشی و سمینارهای “موفقیت” پر شده است و در هر ویترین کتابفروشی انواع و اقسام کتاب های مرتبط با فنون موفقیت یا تجارب انسانهای موفق را میتوان یافت.
اما به راستی رمز و راز موفقیت چیست؟ چه کسانی در مسیر زندگی، اشتغال، ازدواج، تحصیل و کسب و کار موفق هستند؟ برای “موفق” بودن چه نوع اخلاق، عادات و عملکردی لازم است؟ آیا همه کسانی که ادعای موفقیت دارند، موفق هستند یا نوعی نمایش بازی میکنند؟ معیارها و مقیاسها در میدان موفقیت کدام است؟
البته اینگونه مباحث عمدتاً در حوزه روانشناسی و یا به طور وسیعتر انسانشناسی قرار میگیرد که موضوع این گفتار و حوزه تخصصی نگارنده نیست. بلکه چنانچه از عنوان این متن برمیآید، قصه داریم تا در “دبیرخانه سومین جشنواره ملی شتاب” (شناسایی و توانمندسازی ایده های برگزیده) و از منظر نوآوری، نگاهی دوباره و متفاوت به موضوع “موفقیت” داشته باشیم.
شاید بتوان در یک کلام افراد موفق را کسانی دانست که از توانایی بهتر و بیشتر و بالاتری برای “حل مسأله” برخوردارند. توانایی رویارویی، تحلیل و اقدام برای حل مسأله که مهم ترین مهارت لازم برای زندگی در هر شرایطی محسوب میشود را میتوان موثرترین عامل موفقیت دانست.
موفقها کسانی هستند که به مدد اعتماد به نفس، امید، تلاش، توکل، ایمان، قدرت و جسارت یا صفاتی از این دست میتوانند در هر موقعیت، عملکردی بهینه داشته باشند و از فضا و شرایط و امکانات موجود بهترین استفاده را ببرند. تهدیدهای احتمالی را به فرصت تبدیل کرده و از فرصتها به بهترین صورت ممکن استفاده کنند.
اما “توانایی حل مساله” را چگونه میتوان کسب یا تقویت نمود؟ صفاتی چون امید، جسارت و قدرت و اعتماد به نفس را از چه راههایی میتوان به دست آورد و یا تقویت نمود؟ و یا به عبارت دیگر چه کسانی در حل مسأله، توانمندتر هستند و از این طریق به موفقیتهای بیشتری دست پیدا میکنند.
از مشاهدهای گذرا میتوان نتیجه گرفت که افراد “نوآور” انسانهایی توانمند در حل مسائل رویارویی خود محسوب میشوند. “نوآورها” سریعتر و سادهتر از بقیه افراد میتوانند عملیات لازم برای عبور از موانع را طراحی و پیادهسازی کنند.
“نوآوری” به عنوان یکی از ارکان اصلی توانمندی در حل و تحلیل مسائل و موفقیت، نوعی قدرت درونی است که اگر چه در افراد مختلف، متفاوت و دارای شدت و ضعف است اما هیچ کس از آن بی بهره نیست. باید دانست “نوآوری” مهارت یا عنصری انتقال پذیر و تقویت شونده است. منظور آنکه نوآوری را تا حدود زیادی میتوان آموزش و انتقال داد و یا آن را فرا گرفت.
اهمیت این موضوع زمانی آشکارتر میشود که بدانیم متأسفانه علیرغم آنکه امروزه هزینههای گزافی از سوی خانوادهها برای تربیت و آموزش فرزندانشان صورت میگیرد اما نظام آموزشی ما به صورتی پر حجم و “خلاقیت ستیز” طراحی شده است و خانوادهها نیز با اعمال انواع محدودیتها و تاکید بر آموزش حجم زیادی از مفاهیم و محفوظات به ذهن فرزندان، عملاً چشمه های خلاقیت و نوآوری را در وجود آنان می خشکانند. رشد نوآوری به فضایی باز و ذهنی آرام و رها نیاز دارد و این در حالی است که برخی از والدین در جهت موفقیت تحصیلی فرزندانشان، از تفریح و تحرک آنها می کاهند و با انواع روش ها سعی دارند بر دامنه محفوظات (و نه مهارت ها) آنها بیفزایند. درست به همین علت برخی از دانشجویان برتر و حتی ممتاز ما از فراگیری مهارت های مفید زندگی محروم مانده اند.
برای آنکه فرزندانی موفق داشته باشیم، باید نسلی نوآور تربیت کنیم و برای آنکه نهال نوآوری را در جان و روان فرزندانمان تقویت کنیم لازم است:
– به آنها اجازه آزمون و خطا بدهیم
– اندک اندک آنها رو با مسائل واقعی زندگی و سختیهای آن مواجه کنیم
– برای آنان فرصت بازی و تفریح فراهم کنیم
– به آنها مهارتهای عملی بیاموزیم
– به صورت جدی و نه تفریحی به آنها ورزش بیاموزیم
– نسبت به آموزش هنر و ادبیات بسیار بسیار جدی باشیم زیرا هنر، نقشی تعیین کننده در پرورش خلاقیت دارد.